تعادل و سلامتی روانی با سیستم عامل من فکری (نفس) و ذهن شخصیت پرست، هیچ سنخیتی ندارد. این را برای همیشه به خاطر بسپاریم که نظام سیستم عامل من فکری (شخصیت پرست، ظاهربین، مقلد و مرجع گرای علم زده) ، قادر به تشخیص امور از یکدیگر نیست، برای اینکه واحد اندازه گیری حق از باطل و سره از ناسره نه علم و دانش، بلکه فهم و درک و آگاهی است و این به خودشناسی نیاز دارد نه به علم تقلیدی.

آگاهی همان روح، نیرو و ناشناخته ای است که علم هنوز قادر به شناخت او نشده است، برای اینکه اصولا نقش علم بعد از وقوع حادثه است. این آگاهی است که علم را تولید می کند نه اینکه علم باشد که آگاهی را تعریف کند. 
آگاهی همان علم حضوری است که فقط و فقط به شرط معصومیت و صداقت وارد انسان می شود و انسان را نورانی می کند.
عقل و خرد در نبود و عدم تعصب به دانش می روید، در حالیکه دانش در تو کاشته می شود. 
آگاهی هدف غایی و فطری ماست، در حالیکه دانش و علم وسیله ای برای هدف غایی ماست.
عقل و خرد که آگاهی به او می دمد، نشانه ها و نمادهایی دارد. 
آسودگی، سلامت روانی، ملاقات با خود واقعی، لذت بردن از حضور در دنیا، توکل و تسلیم از نشانه های عقل و خرد است. 
ستیزه، تخریب، سانسور، تحریف، آشفتگی، چهره شبیه به میرقضبان، انکار ناشناخته، غرور و تکبر، جزم اندیشی، بی حوصلگی، بی قراری و نگرانی از خصوصیات عدم خرد و عقل در انسان است.

قاسم سلطانی